تو را گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هر شب بدینسان خوابها را با تو زیبا میکنم هر شب تبی این گاه را چون کوه سنگین میکند آنگاه چه آتشها که در این کوه برپا میکنم هر شب تماشایی است پیچ و تاب آتشها؛ خوشا بر من که پیچ و تاب آتش را تماشا میکنم هر شب مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست چگونه با جنون خود مدارا میکنم هر شب چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو که این یخ کرده را از بیکسیها میکنم هرشب تمام سایهها را می کشم بر روزن مهتاب حضورم را ز چشم میکنم ,پیدا میکنم منبع
درباره این سایت